اوج بدبختی

ی جایی هم هست در زندگی که دلت گرفته،ولی مجبوری بخندی و شاد باشی....

بهش میگن اوج بدبختی

لعنتی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دو شعر از سعدی با یک مضمون

جهان را بلندی و پستی و تویی

ندانم چه ای.هر چه هستی تویی

---------------

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

جهان و هرچه در او هست صورتند و تو جانی

حروم چیه؟؟

حروم اون آمپولیه که دونه ای 220 هزار تومن پولشه و تو باید ماهی سه تاشو بزنی...

حروم زندگی این بدبخته که حسرت یه عروسی به دلش مونده..زده بالا ، متوسل شده به تابلوی کائنات...

حروم اون نزول خوره که اگه سر ماه پول با اسکونتش حاضر نباشه ، اسباب و اثاثیه پدر و مادر من رو بعد از 30 سال کار تو آموزش و پرورش این مملکت میزیزه سر کوچه...

حروم اون ماشینی که آیینه بغلش ، دیه ما سه نفره

( دیالوگ حمید فرخ نژاد.......گشت ارشاد)

شعری زیبا از حافظ

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست

من و منزل

خوب و بد هرچه نوشتند به پای خودمان/انتخابی است که کردیم برای خودمان

این و آن هیچ مهم نیست چه فکری بکنند/غم نداریم‘بزرگ است خدای خودمان

سال نوم مبارک

الان پنج دقیقه بعد از سال تحویله.لحظه ای که سال تحویل شد قاشق غذا تو حلقم بود!!سالای پیش موقع سال تحویل به دعا مشغول بودیم وضعمون این شد.خدا امسال رو رحم کنه.

اصلا سال خوبی نبود برام.اون از اون همه اتفاقات بدی که تو تابستان برام پیش اومد و اون همه بدبختی که سر کنکور کشیدم،اونم از وضعمون!ان شا الله امسال با شهادت حضرت مادر شروع شد،ان شا الله خودشون کمکم کنن.

شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

یادگاری

تعبیر خواب من

کوتاه بود قامت بختم از ابتدا

معلوم بود صاحب خرما نمیشود..

حیف که یادمان میرود...

بسیاری از آنچه امروز داریم،همان دعاهایی بود که فکر میکردیم خدا آنها را نمیشوند.