نیست همرازی ک همچون شیشه ی ساعت،دمی
سر ب هم اریم و یکساعت دلی خالی کنیم.:(
تنهام...نه رفیق صمیمی ای،نه همدمی،زندگی یعنی چی واقعا؟؟از زندگی چی دارم میفهمم من؟سال عوض میشه و تنها چیزی که عوض میشه لباسامه.
ی جوریه اخلاقم که بروز نمیدم.بیرون با دیگران کلی بگو و بخند دارم و میجوشم،ولی عمیقا اصلا باهاشون صمیمی نیستم و احساس راحتی نمیکنم.با همه میجوشم و هیچ کی با ما نمیجوشه!!هر کی هم که زنگ میزنه بهم باید سریع ور دارم و بگم سلام،کارتو بگو....جدیا!هر کی بهم زنگ میزنه و اس میده باهام کاری داره
کلا پای سیستمم.دنیام شده لپ تاپم.
آخ که چقدر این آهنگه معین میچسبه بهم:
همه رفتند کسی دور و برم نیست،چنین بی کس شدن در باورم نیست.....
- ۰ نظر
- ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۴۹