لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

Die hard!i

جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۵۲ ب.ظ

شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

ای غایب از دو دیده چنان در دل منی

کز لب گشودنت به من آزار می رسد

«کشکول شیخ بهایی»

آدمی بارها و بارها می بازد در هجر، خیانت، رفتن های متوالی و نرسیدن... و پی می برد که زندگی یعنی باخت، یعنی همین جان سختی! یعنی باخت های بزرگ همراه با شیرینی های کوچکی که در سایه ی آن باخت ها، توانی برای ادامه می بخشند. وقتی آنقدر ببازی که مفهوم باخت برایت رنگ ببازد، آنگاه است که اگر باز هم باختی چون هرگز مفهوم متضادش را درک نکرده ای آن را حکمتی خیرخواهانه می پنداری و حس پیروزی بر تو غلبه می کند پس باختت را پیروزی می نامی و سرخوش از پیروزی موهومت، باختی دیگر را طلب می کنی!

خُنُک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش /  بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی