از اوج قله های مه آلوده دور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا
که شرابم نمی برد
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد
فریدون مشیری
- ۰ نظر
- ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۴
از اوج قله های مه آلوده دور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا
که شرابم نمی برد
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد
فریدون مشیری
هیچکس سرش آنقدر شلوغ نیست
که زمان از دستش در برود و شما
را از یاد ببرد
همه چیز برمی گردد به اولویت
های آن آدم
اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش
رفت
فقط یک دلیل دارد
تو جزو اولویت هایش نیستی...!
نمیدونم نگاه تو چه احساسی به من داده
که از وقتی تو رو دیدم جهان از چشمم افتاده
حاجب بروجردی قصیده ای زیبا در مدح امیر المومنین، علی علیه السلام سرودند که شاه بیت آن این بود:
حاجب اگر محاسبه حشر با علیست
من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن!
شب در عالم رویا مولا علی علیه السلام به خواب ایشان آمده و فرمودند بیت شعرت را این گونه بنویس:
حاجب یقین محاسبه حشر با علیست
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه ک
دوش دیدم ز پی اینه چشمانت/رفتنت را به هوای نفس یار دگر
اندر این هول بماندم که صدایم نرسد/پی ماندن و نرفتن ب تمنای دگر
تولدمه، ساعت یازده شب، تنها در خانه،و منی که روی کاناپه لم دادم و دارم با بغض گلوم میجنگم که جاری نشه و آهنگی که همین طوری ریپیت میشه -برای روز میلاد تن من -
کاش کنارم بودی....
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ !!!...
ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ !...
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ !...
ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ !...
ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ !...
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ !!!...
ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ !!!...