ب این فکر میکنم خداوند مادر رو مظهر مهر و محبتش ب بتده ها معرفی کرده.محبت مادر چقدر عمیقه به فرزندش!اصلا به هیچ چیزی جز راحتی و منافع فرزندش فکر نمیکنه.به خودش هم اگه فکر میکنه به خاطر اینه که به خانواده و فرزندش کمک کنه.
نازنین مادر بعضی وقتها ی چیزی میگم با چنان نگاهی به من خیره میشه که عمق نگرانی و اضراب رو میتونم توش ببینم.به شدت حساس شده.عادت دارم کلمه "ولی" رو اخر جمله بیارم.ی بار پیامک دادم "تو راهم هوا صافه ولی". بلافاصله با اضطراب و ترس پیامک زد ولی چی مامان جان.تو رو خدا بگو
از وقتی هم معده اش ناراحته دچار ضعف و بی حالی شده.تو چشمای قشنگش موج های ضعف رو میبینی.میبینی از رمق افتاده.همش قد و بالاشو نگاه میکنم که چطور ب مرور زمان داره از نشاط جوانی ب رخوت پیری نزدیک میشه.
اینقدر به فکر ماست نوشابه پدرم میخره سریع قایمش میکنه و وقتی میگیم نوشابه کجاست ک بخوریم میگه جای نوشابه از اون کلم بروکلیا بخور!ما به شوخی و خنده میگیریم و میخندیم.ولی برام جالبه
اقای سید حمید رضا خان،اقای دکتر خان،هیچ کس در دنیا تو رو اندازه مادرت دوست نخواهد داشت و نداشته!!!!این رو فراموش نکن.مادر هیچ وقت تکرار نمیشه.هیچ وقت تکرار نمیشه.دو تا نیست،ی دونه است.دیگه مثل اون پیدا نمیشه.
به خاطر بی حالی این روزا ناراحته و شرمنده و میگه حالم خوب شد براتون غذای خوب میپزم.عزیزم شما ی تیکه نون خشک بده دست ما.باید غرورمو بزارم زیر پا و بهش جملات محبت امیز بگم.
در هر صورت،بعد ها خیلی حسرتت رو میخورم مادر من.مثلا یادته ی روز با ناراحتی به پدر گفتی همه دلوشیم اینه ضبا دور هم جمع شیم؟؟یادته خودت چطور نگاه کردی بهش حمید خان ؟؟؟
رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا...
خدایا ما رو در جوار رحمتت وارد کن
خانواده ما جز تو کسی رو نداره