باز محرم شد و ایام تو...
ای همه تاریخ عزاردار تو
وسعت جغرافی ایثار تو
راز و نیاز همه افلاکیان
مهر نماز همه خاکیان
تو این بل بشوی زمانه و شلوغی های بیرون و درونم، شنیدن نام حسین از چند هفته قبل دلم رو لرزونده. و خیلی خوشحالم. این لرزش دل یعنی هنوز دل زنده است. هنوز با وجود همه معصیت ها نمرده و جان داره.
برای من محرم امسال حال و هواش متفاوته. نمیدونم چرا. چه سعادت و اقبالیه بهم رو کرده. برای من محرم مثل یک چشمه آب شیرین و گوارایی می مونه که بعد از کلی له له زدن، دویدن و نرسیدن، یهو نه من به اون، که اون به من رسید و نجاتم داد.
برای من حسین علیه السلام همیشه متفاوت بوده و متفاوت خواهد بود.
برای من حسین علیه السلام یادآور زیباترین دوره های زندگیم، اوج اتصال و خاکساریمه. اوج تمنای یک نوجوون.
برای من حسین علیه السلام یادآور دوران و حس و حال های. زیبای پس از روضه هاست. حس سبکی و طراوت بعد از روضه. حس خوبی که با رفقا بعد از هیات میرفتیم فلافل دو نونه میخوردیم با سس انبه. رفیق بازی هامون پای هیات می گذشت.
خدا رو شکر
همه عمرمو شکر کنم که خدا منو به دامان حضرت حسین سپرد باز هم کمه و شکری به جا نیاوردم.
چقدر قشنگ. چند سال هم هست دقیقا محرم و صفرا ی موردی رو پیگیری میکنم و دقیقا مثل ساعت عمل میکنه. میدونی چی میگم که...؟
+ خدایا بهم توفیق گریه به اباعبدالله رو بده.
+ حضرت حسین! در این زمانه هر چیزی رو به زوال و فراموشی و سرد شدنه، به جز شور و گرمای محرم شما. به راستی در خون شما چه رازی نهفته است که هر سال شورش بیشتر میشه؟؟؟
سلام بر تو ای حضرت حسین.