لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

پسرک آمد مشهد و روبروی صحن و سرای شما ایستاد و گفت امام مهربانم من آمدم.

لبخند زدی و فرمودی باز هم که تنها اومدی بی عرضه. اینطوری نمیشه، خودم باید برات آستین بالا بزنم.

پانوشت : امام مهربانم....بزرگتر من... ما بی عرضه ها و بی دست و پاها چی کار باید بکنیم؟ 

امام مهربانم...امام مهربانم...من خراب کردم.شما درستش کن. با ی گوشه چشم میتونی دلمون رو باز کنی. من به فدای چشم مهربان شما.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۹ مرداد ۰۱ ، ۱۹:۲۳

ای جبیره کننده استخوان های شکسته

پانوشت ) وقتی استخوانی را میبری نزد شکسته بند، استخوانت را مخکم به هم نزدیک میچسباند و نگه می دارد تا جوش بخورد. استخوانت را قرص میکند. بله. دل شکسته ات را قرص میکند به هم و محکم نگهش می دارد...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۳ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۰۴

فقیر و خسته به درگاهت خواهم آمد رحمی، که جز ولای تو ام نیست هیچ دستآویز...یا علی بن موسی ایها الرضا.

مژده بده مژده بده، یار پسندید مرا....

عاشق زیارت هایی این چنینم. زیارت هایی پر مشقت و چند ساعته.

زر فنصرف.

زیارت کنم و برگردم.

دوست دارم این چند روز خودم رو پاک کنم و پاک به زیارت بروم.

یا امام غریب.

غریب ماییم.

 

 

 وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تکفرون

تاوان دل‌تنگی‌ها و چشم‌انتطاری‌هایی که به دل مهربانت نوشاندم را خدا با سختی و شدت از من خواهد ستاند.این است سزای قدرنشناسان.

پانوشت ) با دل بنده‌ی شاکر خدا بازی میکنی؟؟بچش عذابت را.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۰۹:۴۲

گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید...

پانوشت ) تو خانقاه و خرابات در میانه مبین،

خدا گواه که هر جا که هست با اویم

چه خواستم از او

که دادن و ندادنش

مرا اسیر خود کند

.

.

پانوشت اول ) به یاد استاد ابتهاج عزیز

پانوشت دوم ) برای دل مهربانت چله خواهم گرفت. اگر دلت راهی نشد، باز هم چله میشینم و اینقدر چله خواهم گرفت که آتش اندر گنه آدم و حوا فکنم.

پانوشت سوم ) حافظ وصال می‌طلبد از ره دعا، یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن

ثبت شود به تاریخ 19 مرداد - 12 محرم الحرام

 

گفت: عیش آنکه بر نومیدی زید .. "

ذکر ابوعلی الثّقفی، نفحات الانس.