لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه


به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش، نشستنش
به چشم هاش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻳﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻴﻢ ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ . . . !
ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ :
ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . . !
ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺳﺨﺘﻴﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . ! .
ﺩﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . . !
ﻳﮏ ﻋﺰﻳﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ ، ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﯾﺶ ﻋﯿﺎﻥﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ٬ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ،ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍﯾﯽ ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ . . .
ﺯﻧﺪﮔﯽ انقدر ها هم طولانی نیست....
تقدیم به دوستانی که هیچ وقت کسی جایشان را پر نمیکند....

مادرم...مادرم....مادرم....

پدرم....پدرم....پدرم....

برادرم....برادرم....برادرم....

غریبه...غریبه....غریبه...

خدایا...

پر از بغضم امشب...دیگه تازگی ها جلوی بغضمو نمیتونم نگه دارم...چشمام دستمو رو میکنه

خداوندا!به تو پناه می آورم نه از دست شر روزگار،نه از بدی های بندگان،نه از جفاهای دیگران،بلکه از خودم به تو پناه می آورم که منبع تمام شر ها میشود گاهی...به تو پناه می آورم از خودم به تو که ظرفیت کوچکم گاهی کار دستم میدهد...به تو پناه میآورم از بی معرفتی های خودم...به تو پناه میآورم از بی غیرتی های خودم،به تو پناه میآورم از اینکه لب به شکایتی بگشایم به تو،به تو پناه میآورم از شر نفسم

خدا...

خودت را بی اجازه کشف کن…
باید چیزی درون تو باشد که تمام دیگران، جز خودت نداشته باشند!
چیزی که تنها تو داری…
ایمان داشته باش وجود دارد.. 
اگر پیدایش نمیکنی گناه توست. 

شاید آنقدر از خودت دور شده ای و دست به تقلید زده ای که درونت را گم کرده ای!
خودت را کشف کن…
آلیس باش، درون تو سرزمین عجایبیست که نیاز به کشف دارد. 
اما تو همیشه درگیر ِ دنیای بیرونت هستی!
همش میخواهی دیگران را کشف کنی… نیتشان را بفهمی… اصلا بفهمی خوبند یا بد...
خودت را رها میکنی به امان خدا… 
خودت باش… خودت را پیدا کن…

خودت باش

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۶

گفتم که پر از عطر بهاری بانو

خُب حرف بزن گاه گداری بانو

گفتی: "به خدا حرف ندارم آقا !!"

گفتم:"به خدا حرف نداری! بانو!"

عجب سوتی بدی دادم امروز!!!

خدا ازت نگذره صادق :دی

کسی حرف منو انگار نمیفهمه....هیچ کی حرف منو نمیفهمه چرا؟؟؟؟بابا مردم!!!!دورم شلوغه،ولی هیچ هم زبون ندارم.یکی باشه که حرفامو بفهمه...کسی باشه که حرفامو نزده از چشمام بخونه...

+ی عصر دیگه دلگیر

+دارم دق میکنم

+مادر هم فردا می آد خونه و باز غصه ام شروع میشه...

+دارم گریه میکنم

+دارم داریوش گوش میدم

+خیلی بی مرامی...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۸