ساعت دقیقا سه و چهل و یک دقیقه نصفه شبه.
اصلا حوصله خواب ندارم.
بعد از مدت ها مرخصی اجباری خورده بهمون و دوست دارم تلافی کنم.امشب نشد فیلم ببینم.ولی فردا میشینم دو تا از صد ها فیلم هارد اکسترنالممو میبینم.البته اگه حوصلم بکشه
کلی هم کتاب درسی جدید خریدم باید بشینم بخونم.از جمله دو هزار تست ریاضی.
دهنی از این ریاضی سرویس کنم من .حالا ببین
+به یاد اون که کتابش رو نداد به ما.
+باز ریدم مجددددد.نمیدونم واقعا چی بگم.به نظرم بهترین کار اینه که کلا فراموشش کنم و انگار نه انگار....ایشالا که همینطوریه.
+چه سکوت قشنگی هست.احساس میکنم کامل در اختیار خودمم الان.
