لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

چه غریب ماندی ای دل!نه غمی،نه غمگساری.....

نمیدونم والا،از خودم خسته شدم...دارم کم می آرم دیگه...

کاش میشد لااقل گریه میکردم...مثل قبلنا...

باز مثل همیشه!همون رفیق همیشگی و فکرای جورواجور

چرا ای دل غمی دیرینه داری؟

مگر داغی درون سینه داری؟


برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۸ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۳

الهی

دردهایی هست که نمی توان گفت

و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست


الهی

اشک هایی هست که با هیچ دوستی نمی توان ریخت

و زخم هایی هست که هیچ مرحمی آنرا التیام نمی بخشد

و تنهایی هایی هست که هیچ جمعی آنرا پر نمی کند


الهی

پرسش هایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست

دردهایی هست که جز تو کسی آنرا نمی گشاید

قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمی شود


الهی 

تلاش هایی هست که جز به مدد تو ثمر نمی بخشد

تغییراتی هست که جز به تقدیر تو ممکن نیست

و دعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمی شود


الهی

قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی

و به آزمون هایی دچارم که اگر دستم نگیری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد.


الهی

با این همه باکی نیست

زیرا من همچو تویی دارم

تویی که همانندی نداری

رحمتت را هیچ مرزی نیست

ای تو خالق دعا و مالک" آمین"...

مادرم،

اتعکاس تصویرش در آینه

و سایه اش

ﺗﻨﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﻝ، ﺧﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﮔﻞ -__- ﺑﻪ ﺍﺯ ﻋﺎﻟﻤﯽ

ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﻝ

که بی دوست گذشت...

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﺮﻧﮓ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﻃﻌﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ

ﻃﻌﻤﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻨﺪﮔﯽ

ﻃﻌﻤﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ

ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺑﯽ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ ﺍﺟﺮ ﯾﮏ

ﺳﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ.

ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺗﺒﺴﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ.

ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻧﻈﻢ ﺑﺨﺸﻢ ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺶ

ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ

ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﯽ

ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻣﻄﯿﻊ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ﺳﻌﺎﺩﺗﻤﻨﺪﻡ.

ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮﯼ

ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ...

ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ...

ﻣﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ

ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﺩ

ﺗﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ

ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ.


برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۴

 مگیر از من که بد کردم

بیابان بود و تابستان و اب سرد و استسقا