لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است

گاه میماند و ناگاه به هم میریزد

آن چه را عقل به یک عمر به دست آوردست

دل به یک لحظه کوتاه به هم میریزد

در قـرآن کـریـم آمـده اسـت : پـس از آن کـه شـیـطـان مـهـلـت خـواسـت خـداونـد بـه او مـهـلـت داد تـا یـوم الـوقـت الـمـعـلـوم.....
...............
اما این وقت معلوم کِـــیِــِه؟!
چرا نمیگه تا قیامت؟
چرا نمیگه تا پایان خلقت؟!
فکر میکنم جوابش اینه:
مـهـلـتی که خـدا به شـیـطان داده در واقع به ما داده، نه به اون!!
"فَبِعِزَّتِکَ لاَعْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ"
شاید خدا به ما مهلت ، از شیطان دور بشیم..
که به محض دوری از شیطان،
مهلت اون در مورد ما به پایان میرسه...
اون وقتِ معلوم، برای هر کسی فرق میکنه...
شاید من امروز از شیطان جدا بشم..
شاید 10 سال دیگه
شایدم هیچ وقت...
خدایا! شاید قضیه ازین قرار بوده که اولش بهمون بگی جریان از چه قراره!!
سـیـب و بـهـشـت بـهـونـه س...
اینا رو گفتی که یادمون باشه جامون کجا بوده...
حسرت بخوریم و تلاش کنیم و تو بهمون لبخند بزنی...
""حضرت امیر(ع): بـهـایِ شـمـا بـهـشـت اسـت، خـود را بـه کـمـتـر از آن نـفـروشـیـد...""
کـه از اون بـبـُریـم و بـرگـردیـم بـه آغـوش تـو...



پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت

پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم


سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

من خودم سیزدهم کز همه عالم بدرم

نشد تا تو هستی من عاشق بشم . نشد قلب ما عشقو باور کنه …
,
به امشب به تقدیر من عشق تو
,
به حالی که بی من، تو داری قسم
,
به عنوان روزی که بردی منو
,
به حسی که گفتی میایی قسم
,
به دل خواهی اولین دلهره
,
به گاهی که با من نبودی قسم
,
جدا می‌شی و می‌رود خاطره
,
ولی شک نکن من به تو می‌رسم
,
نشد تا تو هستی من عاشق بشم

......

یه استعداد تلف شدست…!

آدم یک “بودن” است و  انــــسان یک “شدن”

تمام میشود..
خیلی راحت..
جارو می کشند روی همه ی شمع ها، و لیوان هایی که می چینند سر جایشان..
دلم برای این محرم تنگ میشود..زیاد

ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.
ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ
ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ.ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ
ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ.ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ
ﻧﮕﻔﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.....

باید که ز داغم خبری داشته باشد ،
هر مرد که با خود جگری داشته باشد
حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن پسری داشته باشد !
حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل
بازیچه ی دست تبری داشته باشد
سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تو دین دگری داشته باشد !

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۱۵