مــن کــه در تنــگ،
بــرای تــو تمــاشــا دارم
بــا چــه رویــی بنــویســم،
غــم دریــا دارم . . .
- ۰ نظر
- ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۲۱
مــن کــه در تنــگ،
بــرای تــو تمــاشــا دارم
بــا چــه رویــی بنــویســم،
غــم دریــا دارم . . .
هیــچکــس بــا مــن نیســت!
مــانــدهام تــا بــه چــه اندیشــه کنــم،
مــانــدهام در قفــس تنهــایــی!
در قفــس مــیخــوانــم؛
چــه غــریبــانــه شبــیســت،
شــب تنهــایــی مــن . . .
شاعر: سهراب سپهری
همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.
همسنفت نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.
و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.
با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.
عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.
هر چه دارم همه از پاکی مادر دارم
رحمت حق به روانش که حسینی زادم...
منبع: Forat.blog.ir
جای بعضی ها توی آسمان خالیست ..
نگاه که میکنی از این پایین ٬ جای خالی خودت هم میبینی اما دستت نمیرسد . پاهایت هم قد نمیدهد که برسانی خودت را ... انگار دور شده ای ! خیلی...
دعا کن عمرت برسد تا گلیم خودت را از آب بکشی بیرون...
دعا کن نگاهش را از نگاهت نگیرد امام...
دعا کن نامت در صحیفه ی علی حک بوده باشد...
دعا کن اگر از اول شروع کردی رها نکنی...
دعا کن خدا برایت بخواهد...
دعا کن : رَب إنی لما أنزلتَ إلَیَ من خَیرِ فقیر
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه میماند و ناگاه به هم میریزد
آن چه را عقل به یک عمر به دست آوردست
دل به یک لحظه کوتاه به هم میریزد
در قـرآن کـریـم آمـده اسـت : پـس از آن کـه شـیـطـان مـهـلـت خـواسـت خـداونـد بـه او مـهـلـت داد تـا یـوم الـوقـت الـمـعـلـوم.....
...............
اما این وقت معلوم کِـــیِــِه؟!
چرا نمیگه تا قیامت؟
چرا نمیگه تا پایان خلقت؟!
فکر میکنم جوابش اینه:
مـهـلـتی که خـدا به شـیـطان داده در واقع به ما داده، نه به اون!!
"فَبِعِزَّتِکَ لاَعْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ"
شاید خدا به ما مهلت ، از شیطان دور بشیم..
که به محض دوری از شیطان،
مهلت اون در مورد ما به پایان میرسه...
اون وقتِ معلوم، برای هر کسی فرق میکنه...
شاید من امروز از شیطان جدا بشم..
شاید 10 سال دیگه
شایدم هیچ وقت...
خدایا! شاید قضیه ازین قرار بوده که اولش بهمون بگی جریان از چه قراره!!
سـیـب و بـهـشـت بـهـونـه س...
اینا رو گفتی که یادمون باشه جامون کجا بوده...
حسرت بخوریم و تلاش کنیم و تو بهمون لبخند بزنی...
""حضرت امیر(ع): بـهـایِ شـمـا بـهـشـت اسـت، خـود را بـه کـمـتـر از آن نـفـروشـیـد...""
کـه از اون بـبـُریـم و بـرگـردیـم بـه آغـوش تـو...
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خودم سیزدهم کز همه عالم بدرم
نشد تا تو هستی من عاشق بشم . نشد قلب ما عشقو باور کنه …
,
به امشب به تقدیر من عشق تو
,
به حالی که بی من، تو داری قسم
,
به عنوان روزی که بردی منو
,
به حسی که گفتی میایی قسم
,
به دل خواهی اولین دلهره
,
به گاهی که با من نبودی قسم
,
جدا میشی و میرود خاطره
,
ولی شک نکن من به تو میرسم
,
نشد تا تو هستی من عاشق بشم
......