نباید کاری کنی که دیگران از تو خوششان بیاید؛ بلکه باید کاری کنی که وقتی در کنار دیگران هستی،
آنها نسبت به خودشان احساس بهتری داشته باشند…
- ۰ نظر
- ۱۹ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۵
نباید کاری کنی که دیگران از تو خوششان بیاید؛ بلکه باید کاری کنی که وقتی در کنار دیگران هستی،
آنها نسبت به خودشان احساس بهتری داشته باشند…
دقیقا سه دقیقه مونده به چهار صبح!
تو رختخوابمم و داشتم فیلم میدیدم!بالاخره ی روز تعطیل قبل از امتحانه و باید ازش استفاده میکردم!
خدایا شکرت!
باید پاشم و نماز شکر به جا بیارم.
دلم یک عصر دلگیر میخواهد
و یک پیاده رو بی انتها...
تا تمام دردهایم را در تن سردش جا گذارم.
آنقدر گلایه کنم که
آسمان بشکند سد غرورش را و رد پایم را از دل سنگفرش های زخمی پاک کند...
تا شاید دل بی قرارم اندکی آرام گیرد...
شاید که لبخند درختان به وقت گریه ی ابر اجابتی باشد...
و خدا آغوش بگشاید به روی تنهایی هایم....!!
" معلوم می شود تا حالا سگ ندیده ای. سگ پشم دارد. چهار تا پا دارد. حرف نمی زند. خوب نگاه کن! من کدامشان را دارم؟ "
و کلی غصه اش را خوردیم، در ده سالگی دیگر اصلا مهم نیست..
نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر به خاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است...
آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر به خاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد، در سی سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمیکند....
و چکی که برای پاس کردنش در سی سالگی آنقدر استرس و بی خوابی کشیدیم، در چهل سالگی یک کاغذ پاره بی ارزش و فراموش شده است...
پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، اینقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست...
این یکی هم حل می شود ...
میگذرد و تمام میشود...
غصه خوردن برای این یکی هم همان قدر احمقانه است که درسی سالگی برای خراب شدن عروسک پنج سالگی ات غصه بخوری!!!!!
همه مشکلات،همان عروسک پنج سالگی است...شک نکن!!
کدام دست نوازشگر مثل دستهای تو گرد و غبارغم و غصه از این دل گرفته می زداید؟