به هر قیمتی دست من رو بگیر
که سال هااااا باید بدویی تا برگردی سر جای قبلیت.
یا مثلا از اون نگاها که سال هااااا باید بدویی تا برگردی سر جای قبلیت.
دخترک کنار خیابون وایساده بود و داشت به کاری که فکر میکرد درسته می پرداخت و من غضب آلود خیره نگاهش کردم و شرمندگی و تحقیر شدن رو در صورتش دیدم. اونجا حس کردم چیزی ازم کم شد. ی چیزی از سر جاش کنده شد و دیگه نیست و نیافت شد.
یا مثلا گاه و بیگاه طفلکی رو با حرفام می رنجونم و امروز که پیامک داد فهمیدم چقدر دلش میشکنه با این حرفا و چقد شرمنده میشه.
حس میکنم لبیک مستقیمی به دعوت شیطان میگم و در خطواتش قدم که نه، غلط میزنم.
میدونی حرف ناگفته زیاده.
I am crashing down
به قول اقای فاطمی نیا من همه چی دادم. هیچ طلبکاری ای هم از خدا نیست و هیچ بدهی ای به من نداره. غرق نعمتم و ناشکر. غرق نعمتم و کور.
دیروز لب پنجره وایساده بودم و داشتم بازی پسرکان تو کوچه رو نگاه میکردم. پدر مادر تو آشزپخونه داشتند با وسایل ور میرفتند و برادر هم تو اتاق کاراش رو انجام میدادم. دلم خوش بود چقدر. اما میدونی. موقتیه همه چیز. هیچ چیز این دنیا برای بقا نیست.
خدایا شکرت.
اولا به هر قیمتی دست من رو بگیر.
دوما به هر قیمتی دست من رو بگیر
سوما شکرت.ممنون. دمت گرم.
فقط ی چیزی... بهم میشه ی شکست عشقی دیگه بدی. میدونی چی میگم؟
- ۰۲/۰۹/۱۸
توبه کردن و دیگه انجام ندادن و به دست آوردن دل های شکسته ی دیگران هم اگه بعدش بیاد .... دیگه چه بهتر