پدر مظلومم
پدرم هر روز بیش از بیش به خودش فرو میره و روز به روز ساکت تر میشه و روز به روز زودتر به خواب میره و روز به روز سیگارهایی که میکشه بیشتر میشه و روز به روز بیشتر کناره گیری میکنه از ما.
امشب که دراز کشیده بودم تو اتاقم، اومد بالا سرم و گفت ببین این کلیپ رو. قشنگ ترین گل تاریخ فوتبال. ی کلیپ خیلی از دید من بی مزه و مونتاژ شده. خوشحال بود با اون و دوست داشت به من نشونش بده. ی جور دیگه منو دوست داره. نمیدونم. هر چی حساب میکنم تو عمر سی و اندی سالم تا حالا یک ربع نشده باهاش صحبت کنم. هیچ وقت رابطه و مکالمه ای با هم نداشتیم. کلا برام غریبه است. میدونم....میدونم....ی روز میفهممش بالاخره...ی روز که خودم پدر شدم میفهمم چی میگذره در دنیاش و اون روز احتماملا سال هاست که دیگه پیش ما نیست و از دنیای کوچیک ما پر کشیده و رفته...
یاد ش شعری افتادم که میگفت پدرم زندگی ام هست و فقط میخواهم، که فقط دست خودت پشت و پناهش باشد یا علی جان.
- ۰۲/۰۵/۲۹