لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت

سه شنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۱، ۱۲:۲۳ ق.ظ

دیگه طاقت ندارم.

دارم دیوونه میشم.

چه فرصت هایی رو از دست دادم.

قدرش رو ندونستم.

چه ظلمی کردم. چه فرصت سوزی عظیمی کردم.

دیگه چه مرگت بود.

چه گوهی بخورم

حالم بده

اعصابم خورده.

دیگه بسمه خدایا نمیخوای ی حرکتی بزنی؟؟ اقا من بی عرضه بی دست و پای. تو هم بی عرضه ای؟؟نشستی ببینی من چه میکنم. اقا من کاری نمیکنم.

خیالت راحت شد؟

ی چیزی بگو یاد تو نیفتم.

موهای سفیدم رو دارم هر بار تو ایینه به خود خیره میشم واضح تر و بیشتر میبینم.

سرگشته 

حیران

بلاتکلیف

نابودکننده عمر و فرصت های گذران

یا راد ما قد فات

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی