لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

هر چه هستی تویی ۲

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۰، ۰۹:۵۵ ب.ظ

موسی به عصایش تکیه داده بود و به گوسفندانش نگاه میکرد. مردی رهگذر از بالای تپه های سرسبز پیدایش شده و به سمت او آمد. دوان دوان خود را به موسی رساند و با او گرم گفتگو شد. در آخر، موسی را در آغوش کشید و پیشانیش اش را بوسید و گفت : ای نبی خدا، میتوانم آخرین سوالم را بپرسم؟

موسی با شیرینی، سری به معنای تایید تکان داد. مرد رهگذر پرسید : ای فرستاده خدا وقتی نداهای غیبی را میشنوی، چگونه متوجه میشوی که آن وحی الهی است یا پیغامی از جانبی غیر پروردگار؟

موسی به آرامی چشمانش را از روی گوسفندان برداشت و با دقت به مرد نگاه کرد. سپس با طمانینه پاسخ مرد را داد:

هر گاه از غیب کسی با من سخن بگوید، این کلام جهتی دارد. یا از بالاست یا از پایین یا یکی از جهات اطرافم. اینگونه میفهمم که کلام خداوند نیست و یکی از موجودات غیبی با من تکلم میکند.

مرد که روحش از هم کلام شدن با کلیم الله پر از روشنی و آرامش شده بود گفت : و سپس کلام خدا را از کجا درک میکنی؟

موسی در حالی که سعی میکرد کلمات را شمرده و ارام بیان کند گفت : 

"وقتی خداوند در قالب وحی با من تکلم میکند، تک تک ذرات وجودم از درون و بیرون و شش جهت با من سخن میگویند و من با تمام وجودم و از تمام زوایای هستی صوت او را میشنوم"

...جهان را بلندی و پستی تویی

ندانم چه ای، هر چه هستی تویی

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی