لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

از اینجا که من ایستادم چقدر تا آسمون راهه

جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۳۳ ق.ظ

ی زمان آسمون خیلی بهم نزدیک بود. دستم میرسید همه ستاره ها رو بچینم . صدای اسمونیا رو میشنیدم . صدای بال زدن فرشته ها تو گوشم  بود . سنگینی نگاه خدا رو روی خودم احساس میکردم .

ولی الان چی ؟؟ آسمون ازم دوره .

تو دلم میل و رعایت به خدا هست ، ولی نمیدونم و نمیتونم این میل رو به عرصه حضور  بزارم . نمیتونم این توان درونی ام رو بالفعل کنم . 

ی جای کارم میلنگه. سنگ تو کفشم هست ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی