لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

ترسم تو بیایی و ...

پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۳۰ ق.ظ

زندگی من چ ارزشی داره اگه به پایان برسه و ظهور امام زمان رو نبینه؟؟نه جدی. چقدر از این میترسم ک بیایی و من آن روز نباشم...

از خاک قبر من رد شو خاک عباتو بتکون...

فکر کن تو Icu یی بعد از ۱۲۰ سال. همه اش بیهوش. ی لحظه هایی ب هوش میای. ب خودت میای میبینی امیدی ب زنده موندن نداری و برای ی لحظه بیشتر زنده موندن تقلا میکنی. دست و پا می‌زنی ی بار ببرنت خونه و رو تختت تو اتاق دراز بکشی، بری زیر پتو و وبلاگ نویسی کنی. اما دکترت اجازه نمیده. خانواده طردت میکنند.چون اسباب زحمتی. خودمونیم، همه ی جور ب مردنت راضی شدن...بعد دفعه بعد ک ب هوش میای دوباره اینا برات ادعای میشه. تازه اون موقع است ک میگی ای دل غافل.نه با ی دعا انس گرفتم الان زمزمه کنم. نه قرآن بلدم ک بخونم هی.نه ی با ی شعر انس دارم ک مونسم بشه.

اعمالمم اونقدری‌نیست ک دل خوش باشم صاحب زمان بیاد بالا سرم، حضرت علی بیاد کمکم، اهل روضه هم نبودم ک محبت حسین در دلم شعله بکشه...همینطور نزار و زار افتادی کنج بیمارستان تا پیک اجل بیاد سراغت و تو رو ب خیل عظیم خاموشان و فراموش شادگان ببره... آخر هم ظهور حضرت مهدی رو ندیده خاکت میکنند...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی