لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

فرصت های از دست رفته 1

سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۳۱ ب.ظ

سعی دارم از این به بعد فرصت های طلایی رشد رو که از دست میدم اینجا بنویسم تا بعدا ببینم و عین چی حسرت بخورم.

صبح ساعت شش تو برف کلی وایساده بودم تو برف تا تاکسی گیرم بیاد برم سر کار.نیم ساعت طول کشید تا ی ماشین برام نگه داشت و صندلی حلوش هم خالی بود، ماشین تمیزی هم بود.قبل از سوار شدن دیده بودم ی خانم - به گمانم ی دختر - زودتر از من اومده و منتظر تاکسیه.من رفتم جلوتر از اون وایسادم. چند کوچه بالاتر.زرنگی کردم مثلا. سوار ماشین شدم و از کنارش رد شدم.به محض سوار شدن به دلم افتاده بود از ماشین پیاده شم و جامو بدم بهش و از راننده بخوام اونو سوار کنه.ولی در کمال ناباوری خیره سرانه از کنارش رد شدم و گذاشتم تو سرما بمونه....فکر کن اگه جاتو می دادی بهش چقدر خوشحال میشد.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی