قرآنم انگاری
چندتا "حمید" درونم زندگی میکنه.
یک "حمید" شاد و پر انرژی که میتونه کل خیابونای شهر رو متر کنه و از ثانیه ثانیه زندگیش لذت ببره.
یک "حمید" بگو بخند و با روابط اجتماعی بالا که سریع میتونه با آدم های غریبه و بعضا آشنا سریع گرم بگیره و مورد اعتمادشون واقع شه.
یک "حمید" بداخلاق که اصلا حوصله حرف زدن با هیچکی رو نداره.چه برسه ارتباط برقرار کردن.
یک "حمید" کم رو و خجالتی با توانایی ارتباط برقرار کردن ضعیف.
یک "حمید" ناراحت و غمگین که سخت ترین کار دنیا براش خندیدن و یا تظاهر به خندیدنه، حمیدی که با ی مشت عسل هم نمیشه خوردش.
یک "حمید" عابد و زاهد و با اخلاص که بعضی وقتها ی کارایی میکنه آدم انگشت به دهن می مونه.
یک "حمید" ظالم و گناهکار و شاید کمی فراموشکار.خیلی دوستش ندارم و نمیخوام زیاد توصیفش کنم.
یک "حمید" عاشق و دیوونه که دلش برای عشق ورزیدن و محبت کردن له له میزنه و دوست داره دست های عشقش رو بگیره و تموم خیابونا را باهاش گز کنه پیاده بره و دنیا رو به پاش بریزه.
یک "حمید" فراری از عشق و هر چه که هست.حمیدی که به تنهایی خو کرده و حوصله ازدواج و عیال واری رو نداره و دوست داره لم بده جلو تلویزیون و ps4 بازی کنه.گاهی هم تو کنج تنهایی های خودش کتاب بخونه،ی لیوان چای هل دار بخوره و عطر xerjjof ش رو استشمام کنه.
یک "حمید" خلاق و حرفه ای در کار که همیشه اثرات و تغییرات مثبت ایجاد میکنه پیش همکارا.
یک "حمید" بد عنق و لجباز و عصبانی.
یک "حمید" حواس پرت و کمی خنگ و فراموش کار و تنبل و ترسو.
و کلی حمید شناخته شده و ناشناخته دیگه.
خلاصه من ی دنیام.مخلوطی از کلی آدم.طی روز ممکنه دو سه تاش باشم همزمان و هیچ کدوم نباشم.ی "حمید" دیگه باشم که تا حالا اصلا نشناختمش و برام جدیده.با همه این احوال اینا همه منم.من "حمید"م.منحصر به فردم.هیچ کس تو دنیا مثل من نیست.(درست مثل بقیه!)
عزیزم،روشنم،بالانشینم،خفته در ترمه
غریبم،ساکتم،بی همدمم،قرآنم انگاری
+عاشق این آهنگ رضا یزدانی ام.جوری میگه حیییف انگار زیر تمام فرصت های عمرش ی کبریت کشیده
- ۹۸/۰۹/۲۳