دریغ از ذره ای اخلاص
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۴۰ ق.ظ
فرمانده به همخدمتیم گفته بود اگه فلان فایل اکسس رو برام ظرف ده روز درست نکنی تبعیدت میکنم به بدترین جا.
این بنده خدا هم اصلا اکسس بلد نبود.
من به گفتم من برات میزنم خیالت راحت.
همون اول شستم خبر دار شد که نمی تونم ژست مخلصین بگیرم و بگم برای رضای خدا.چون میدونم برای خودم تمرین و تجربه است و چیز جدید یاد میگیرم و ی جورایی مشتاق همچین پروژه ای هستم.
الان که یک و نیم شبه و ی بارون خیلی قشنگ داره می اد و کلی هم بوی نم و بارون بلنده و هوا شدیدا خنک و کلی وقت گذاشتم روش و کامل شد پروژه و احتمال خیلی زیاد کلی ازشش خوشش بیاد و باعث شه نجات پیدا کنه از دست فرمانده با خودم میگم ای کاش مزایاشو نمیدونستم و کار به این قشنگی رو با اخلاص انجام می دادم :(
خدایا ناخالصی داره.میدونم.ولی...ببخشید.دوست داشتم کامل برای تو بود.
اللهم اجعل اخلاص فی عملی
- ۹۸/۰۳/۰۱