شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
فردا روز جهانی حافظه.احساساتم نسبت به حافظ رو در دو صد نامه محال است که تقریر کنم.بعضی روزا پرواز عشق استاد لطفی رو پلی میکنم و تو کوچه باغ های غزل های حافظ قدم می زنم،کوچه باغ هایی خلوت و ساکت با دیوارهای کاهگلی و کوتاه که درختا و گل هاش سر از دیوار بلند کردند و بوشون کل کوچه رو پر کرده،کوچه های آسفالت نشده و خاکی ای که پر از صفا و صمیمیت و زیبائیه. سر راهم،دست میکشم روی دیوارهای باغ،چند شاخه از دفتر نسرین و گل رو بو میکنم،نسیم صبح سعادت میوزه،عمیق نفس میکشم و وههههه،😍 خنک نسیم معنبر شمامه ای دلخواه.جوی آبی که در کنارم روانه و منو با خودش تا پایین ده می بره.بلبلای مست صلای سرخوشی سر می دهند و همه چیز وفق مراد میچرخه.خبری از افزایش قیمت دلار و افزایش قیمت مایحتاج های روزمره اونجا نیست،خبری از حمله انتحاری تو قندهار یا پرواز موشک های سپاه جهت انتقام نیست.همه چیز خوب و خوش و خرمه.انگار باد با خودش طنین ی صدایی رو می آره که شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد،دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود...
- ۹۷/۰۷/۱۹