عذاب وجدان برای یک دفاع بی مورد
یکی از صحنه های تلخی که تو ذهنم گاه گداری پلی میشه و یادمم نمیره،اون لحظه ای بود که تو راهنمایی-دبیرستان داشتم فوتبال بازی می کردم تو حیاط با بچه ها و من دفاع بودم.دفاعم خوب بود و کسی نمی تونست به سادگی از من رد بشه.یادمه یکی از مهاجم های حریف بهم نزدیک شد و قصد داشت دریبلم کنه.شنیدم که ملتمسانه میگفت تو رو خدا بزار ازت رد شم.اون موقع نفهمیدم.ولی الان می فهمم ک چه اشکالی داشت اگه می زاشتم ازم رد میشد و میرفت اصن گل می زد؟؟مسلما نه اون دفاع رو کسی یادشه،نه اون موقعیت رو.هزاران برابر حساس تر از اون موقعیت هم کسی یادش نیست.چرا اجازه ندادم دریبلش کنه؟؟؟به راحتی می تونستم دل ی بنده خدایی رو شاد کنم و تو جمع بزرگش کنم.میرفت حال می کرد.ولی نکردم این کارو.همین کارهای کوچیک آدمو سر افراز می تونه بکنه و عاقبت به خیر.همین بهانه های کوچیک،اصن نه،ی نصف شب آشغال گذاشتن دم درب می تونه زیر و روت کنه.اگر زیرک و عاقل باشی.در دل دوست ب هر حیله رهی باید کرد
خدایا پروردگار،اون موقع بچه بودم حالیم نبود.لطفا اگه موقعیت مجدد برام پیش اومد،هوامو داشته باش سوتی ندم.مرسی.
یا سریع الرضا
- ۹۷/۰۶/۱۱
این دنیا یه روز تموم میشه ...