آه از غرور.آه از غرور
سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۲ ب.ظ
امروز همکارم داشت کاری که بلد بودم رو بهم میگفت،طوری که گویی بلد نیستم و میخواد بهم یاد بده.هی میگفت این اینجوریه،این اینجوری.حقیقت اولاش اعصابم خورد میشد و غرور درونیم صدا میزد که فریاد کن و بگو بلدم همه رو.میدونم.نمیخواد ب من بگی.ولی فهمیدم کار غرورمه.منم گارد نگرفتم که بلدم بابا و اینا.با خودم فکر کردم چه اشکالی داره حس مثبت تو وجودش ایجاد کنم؟حس مفید بودن و مثبت بودن.خدا رو شکر نزاشتم غرورم بهم آسیب بزنه و دل ی بنده خدایی رو بشکنم.کلی هم تشکر کردم ازش و گفتم مرسی و تا آخر هم هیچ دخالت نکردم تو کارش.هر چند وقتمو گرفت و اونطور که میخواستم نشد....
شکرت خدایا
- ۹۷/۰۴/۱۲