ای کاش بیایی و کنارم بنشینی
پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۰۸ ب.ظ
پای همه ی دار و ندارم بنشینی
چشمان تو صیاد که هستند ، چه می شد ؟
گهگاه بیایی به شکارم بنشینی
تا خوب بفهمی که چه آمد به سرم ، گاه
بد نیست کمی پای سه تارم بنشینی
نزدیک بهار است ، چه خوب است که امسال
منت بگذاری و به بارم بنشینی
زیباتری و ماه تری بی شک و تردید
هربار که بر روی مدارم بنشینی
بین من و تو حرف زیاد است عزیزم !
باید دوسه تا چای بیارم ، بنشینی ...
حرف از غم و درد و غزل و قافیه ممنوع !!!
امشب که قرار است کنارم بنشینی
- ۹۴/۰۲/۲۴