فرازی از مناجات شعبانیه
الهی
بشنو دعایم را آن هنگام که به درگه کبریائی اَت دعا
می کنم و فریادم را وقتیکه تو را می خوانم و رو به سویم کن آنگاه که مناجاتت می
کنم.
خداوندا
من به درگاهت گریخته ام و در برابرت ایستاده ام و از
بیچارگی هایم به درگاه تو زاری می کنم و بر آن ثواب هایی که در گنجینه ات برایم
اندوخته ای امیدوارم...
کریما
اگر خواری ام را خواسته بودی راهنمائی ام نمی
کردی و اگر رسوائی ام را می خواستی سلامتی ام نمی بخشیدی...
کریما
پروردگارا، من بنده ای هستم که می خواهم از آلودگیِ بی
حیائیِ خویش که مرا با تو روبرو ساخت در برابرت خویش را تطهیر نمایم، و از
تو بخشش می خواهم که بخشش نمایشی است از کرم تو.
آنچه را در دل من می گذرد می دانی، از نیاز من آگاهی، ضمیر و درونم را می شناسی و فرجام و سرانجام زندگی و مرگم از تو پنهان نیست.
آنچه را که می خواهم بر زبان آورم و از خواسته ام سخن بگویم و به حسن عاقبتم امید بندم، همه را می دانی.
در آنچه تا پایان عمرم و از نهان و آشکارم خواهد بود، قلم تقدیرت نافذ و جاری است و افزونی و کاهشم و سود و زیانم، تنها به دست توست.
اگر محرومم سازی، کیست که روزیم دهد؟
و اگر خوارم کنی، کیست که یاریم کند؟
خدایا! گویا چنانم که در پیشگاه لطف تو ایستاده ام و سایه سار توکل نیکویم بر من بال گشوده و آنچه را تو شایسته آنی گفته ای و مرا در هاله ای از بخشایش خویش پوشانده ای.
خدایا! اگر ببخشایی، کیست که از تو سزاوارتر به عفو باشد؟
خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس داده ام، بر خویش ستم کرده ام، پس اگر مرا نیامرزی، پس وای بر من.
خدایا! چون گناهانم را پوشاندی و بر هیچ یک از بندگان شایسته ات فاش نساختی، بر من نیکی کردی، خدایا، پس در روز قیامت نیز رسوای خلایقم مگردان.
خدایا! آن روز که میان بندگانت به داوری می پردازی، با دیدار چهره رافت خود، مسرورم ساز.
خدایا! باور ندارم که در حاجتی دست رد به سینه ام بزنی، حاجتی که عمر خویش را در پی آن گذراندم و عمری از تو طلبیدم.
خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،جوانی ام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم،خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم، از خواب غفلت بیدار نگشتم.
پروردگارا! من بنده توام و زاده بنده تو.
در آستان بزرگیت ایستاده ام و کرمت را وسیله تقرب به حضور تو قرار داده ام.
خدایا! بنده ای زشتکارم که به عذرخواهی آمده ام، از نگاه تو شرم نداشته ام، اینک از تو بخشش می طلبم، چرا که عفو، صفت بزرگواری توست.
آفریدگارا! توان آن نداشته ام که از نافرمانیت دست شویم،مگر آنگاه که به عشق و محبت خویش بیدارم ساخته ای، یا آنگونه بوده ام که تو خود خواسته ای.
پروردگارا! مرا بنگر، نگاه آنکه ندایش دادی پس پاسخت گفت، و به طاعتش فراخواندی و به یاریش گرفتی پس مطیع تو گشت.
ای خدای نزدیک;
آنکه به تو معروف گردد، ناشناخته نیست،آنکه به تو پناه آورد، خوار و درمانده نیست،و آنکه تو، به او روی عنایت آوری برده دیگری نیست،خدایا! آنکه از تو راه را یافت، روشن شد و آنکه پناهنده تو شد، پناه یافت،خداوندا! من به تو پناه آورده ام، از رحمت خویش مایوس و محرومم مساز و از رافت و مهربانیت محجوبم مگردان.
خداوندا! در میان اولیاء خویش، مرا مقام کسی بخش که آرزوی محبت افزون تر تو را دارد.
خدایا! مرا شیفته یاد خود ساز و همتم را در نشاط دستیابی به نامهایت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده.
خدایا! مرا از آنان قرار ده که ندایشان کردی، پاسخت گفتندو نگاهشان کردی، مدهوش جلال تو گشت،با آنان، راز گفتی و نجوا کردی، آشکارا برای تو کار کردند.
آفریدگارا!
من از تو می خواهم و تنها به آستان تو دست نیاز برمی آورم و تو را خواستارم.
- ۹۳/۰۸/۱۱
لطفا اگه براتون مقدوره به ماهم سریزنید واز مطالب ما بهره ببرید.
بانظرات سازنده خود مارا یاری نمائید. باتشکراز شما