لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

برای روز میلاد تن من...

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۴ ب.ظ

این شعر معین رو از بین بقیه اش خیلی بیشتر دوست دارم.لا مصب هیچ وقت تکراری نمیشه و اون لحظه ها که خیلی دپرسم فقط این آهنگه مناسبمه و باهاش انس میگیرم

میگه:

بزار از داغی دستای تنها /بگیره هرم  گرما بستر من

بزار با تو بسوزخ جسم خستم/ببینی آتش و خاکستر من

تو ای تنها نیاز زنده بودن/بکش دست نوازش بر سر من

به تن کن پیرهنی رنگ محبت/اگه خواستی بیایی دیدن من


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی