لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

چشم جهانی نگران من و توست

جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۵۵ ب.ظ

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست 
 تا اشارات نظر نامه رسان من و توست 
 گوش کن با لب خاموش سخن می گویم 
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست 
 روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید 
 حالیا چشم جهانی نگران من و توست 
گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید 
 همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست 
 گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه 
 ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست 
 این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت 
 گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست 
 نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

 هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست 
 سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر 
 وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی