جلیفه بافته شده با عشق
چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۵۸ ق.ظ
نازنین مادر اواخر زمستان شروع کرد به بافتن جلیفه،بهش میگفتم اینو الان دیگه می باقی واسه چی؟دیگه زمستون تموم شد و رفففففت تا یکسال دیگه!
الان که داشتم تو اتاق از سرما یخ میزدم،درب رو باز کرد و گرما رو با خودش آورد،تنم کرد و رفت:)
فکر میکنم مادر محبتش محدود به این دنیا نمیشه،"خدا نکنه " و امثالهم تعارفه،فکر میکنم این فرشته ها بعد از رفتنشون هم هوای بچه هاشونو دارند...همیشه سر به زنگاه بدون هیچ چشم داشتی به کمکت می آد،اگه سردته،لباس برات می آره،گرسنه ات باشه،غذای گرم برات فراهم میکنه، رو دنده لج می افتی،باهات مدارا میکنه، چقدرررر بوی خدا میدی مادر.
هیچچچچچ چشم داشتی هم نداره ازت، هیچ کس رو پیدا نمیکنی که بی چشم داشت بهت کمک کنه،حتی همسرت.
- ۹۷/۰۱/۲۹