لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

مهمان ناخوانده

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۵۶ ق.ظ
دوست دارم فرصتی دست دهد تا ساعت ها به تو فکر کنم.ساعت ها به تو فکر کنم...دوست دارم به نقطه ای نامعلوم خیره شوم و غرق دریای تو شوم! آنقدر به تو فکر کنم تا آخرین سلول خاکستری مغزم کامل تیره و تار شود! اما مطینم باز هم بهانه ای پیدا می کنم تا عمیق تر از قبل مشغول تو شوم!
فکر می کنم تو در این روزهای سرد و ناامید کننده، دلگرم کننده ترین تفکر من هستی!تو مهمان ناخوانده ای هستی که سرزده به حیرت میزبان آمده ای!همان پرستویی هستی که شاعرها پیام آور فروردین خوانده اندت. به گمانم به تو فکر کردن مثل گردآبی می ماند که هر چه بیشتر تلاش کنی،بیشتر در آن فرو می روی!
نمی دانم دکترها به این بیماری چه می گویند؟؟فکر میکنم نوعی مالیخولیای پیشرفته باشد که در اعماق دل بیمار پنهان می شود و ذره ذره او را آب می کند!
خوب می دانم فکر کردن بلند مدت به کسی یا چیزی،ذهن را وابسته وی می کند و دل بیچاره کجا توان گریز از مغز را دارد؟؟ به من بگو حال صیدی که مشتاقانه به سمت دام نه می خرامد،که می دود چگونه است؟؟
"" هر چند که می کوشم که از عشق درگذرم عشق مرا شیفته و سرگردان می دارد و با این همه او غالب می شود و من مغلوب . با عشق کی می توانم کوشید ؟!"" 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی