ان الله مع الصابرین
امروز سر کار وقتی اول صبحی همکارم بهم امر کرد که برگ مرخصی پر کن،دو تا کار میتونستم بکنم.یا پرخاش کنم بهش که به شما ربطی نداره(حالا چه کنایه میزدم چه مستقیم).یا همین کاری که کردم!یعنی به حرفش گوش ندادم و چیزی نگفتم.حقیقتش دلم نمی آد جلو جمع یکیو خراب کنم و بهش بی احترامی کنم.شاید غرورش شکست.و این چیز قشنگی نیست.ترجیح میدم سکوت کنم ولی جلو جمع هیچ وقت غرور کسی رو خورد نکنم.پرخاش نکنم.نه تنها شرکتم موقته،بلکه شغلمم موقته!از اون بالاتر،کل زندگیت موقته.عین خیال و عین ی هاله ابر میگذره همه اش.چرا اوقات کسیو تلخ کنی؟خودتو بزار جاش.رفتارهای هر کسی مجموعه ای از خاطرات،تچربیات،تفکرات و رویدادهای زندگیه که خیلی هاش دست خودش نبوده.مسلما روزهای سختیو خودش گذرونده.چرا تو سخت ترش کنی؟خدا با صابرانه.به نظرم صبر پیشه کنی بهتره.پدرم گفت چه بسیار یلان از دستت/تیر خوردند،ولی زبانت را نه یا علی.اقتدا به شما.
- ۹۶/۰۵/۲۳