بزرگترین باگ خلقتツ
قبلا گفته بودم بزرگترین باگ خلقت پیر شدن پدر مادرمه...درد کردن زانوهاشون....زود خسته شدنشون...جون نداشتنشون....کمر درداشون....و عجیبه که چیزی ک با این پیر شدنشون ب چشم میاد کم توجه شدن فرزنداست بهشون...بچه ها بزرگ میشن و پدر مادرا پیر!بچه ها تازه وارد دغدغه های زندگی میشن و پدر مادرا درست در اون لحظه نیازمند توجه میشن.بعضی وقتا میفهمم مادرم نیاز به همدم و هم صحبت داره...یا نیاز به یکی که براش مطلب بخونه...بهش عکس نشون بده...ولی با بی رحمی تمام نمیرم پیشش...به حرفاش گوش نمیدم...پای درد و دلش نمیشینم...اینقدر نمیشینم تا....عزیزم کنار خاکشون نشستن دیگه فایده نداره...
اره...زندگی همینه شاید....چرات سخت میگیری عزیزم؟؟؟نا امید از در رحمت به کجا باید رفت؟؟یا رب از هر چه خطا رفت هزار استغفار...
بعضی وقتا از جنگیدن دیگه خسته میشم...نیاز به استراحت مطلق دارم...فکر نکردن به هیچ چیز!.ولی بدون غم هم نمیشه.ادم بی غم ادم نیست ک.رنج دیگران رو میبینم خیلی برام سخته.رنج برادرم،مادرم،پدرم،برادرم...برادرم....پدرم...پدرم...
خدایا چطوری دلت میاد عذابشون کنی؟حالا ن اینکه کلا قراره ها.کلی میگم.
خدا جای همه شون منو عذاب کن...عاقبتشون رو بخیر کن...
خدایا سر جدت ی حرکتی بزن...نه ه تا حالا نزده باشی...خیلی هم زدی.دمت گرم.ایشالا عمری باشه جبران کنم براتツ.ینی بهم عمر بده توفیق بده اخلاص بده جبران کنم.
- ۹۶/۰۲/۲۵