هندزفری
يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۵۷ ب.ظ
وقتی بهش تعارف کردم هندزفریت رو بده ببافم برات از اون کامواها،ی برق خوشحالی عجیبی رو تو چشماش دیدم،درست عین ی دختر بچه کوچولو.انگار منتظر این حرفم بود.منم خیلی خوشحال شدم حقیقت.ولی ی حسی دارم که نکنه ناراحت شه و فکر کنه دارم منت میزارم و اینا.خدایا ی کاری کن اخلاقم رو که هیچ وقت رنگ منت نگیره و فراموش کنم.همکار قدیمیه رو میگما.بابایی
- ۹۵/۰۸/۱۶