لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

فارغ از استیل و کلمات کلیدی

لعنت به این سئو

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
از پشت پنجره ی اتاق
از پشت پرده خاطرات غمزده
یاد تو
چه دلنشین و خنک
این جان خسته را نوازش می دهد
باد می آید و انگار تویی می گذری

پیام های کوتاه

ای کاش بیایی و کنارم بنشینی

پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۰۸ ب.ظ

پای همه ی دار و ندارم بنشینی
 
چشمان تو صیاد که هستند ، چه می شد ؟
گهگاه بیایی به شکارم بنشینی
 
تا خوب بفهمی که چه آمد به سرم ، گاه
بد نیست کمی پای سه تارم بنشینی
 
نزدیک بهار است ، چه خوب است که امسال
منت بگذاری و به بارم بنشینی

 
زیباتری و ماه تری بی شک و تردید
هربار که بر روی مدارم بنشینی

بین من و تو حرف زیاد است عزیزم !
باید دوسه تا چای بیارم ، بنشینی ...
 
حرف از غم و درد و غزل و قافیه ممنوع !!!
امشب که قرار است کنارم بنشینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی